همان طور که انسانها نگران میشوند،سازمانها نیز نگرانی را تجربه می کنند.برخی از نگرانی های سازمان عبارتنداز:
-کارکنان به جای تلاش در حل مشکلات ومسائل ،با ایجاد ائتلاف ودسته وگروه شروع به جهت گیری وجانبداری میکنند.
-ادعای حق آب وگل ومشاجره بر سر محدوده های شخصی شکل میگیرد وکارکنان پشت سر یکدیگر به خیانت می پردازند.
-هر کس دیگری را سرزنش می کند و او را سپر بلا قرار میدهد.کم کم دقت وتوجه به افراد یا بخشها برای کشف کاستی ها شروع می شود.
-بین کارکنان فاصله می افتد وآنها از یکدیگر دوری می کنند.از بیان نظرات واقعی خود در جلسات و ارتباطات با یکدیگر اجتناب می ورزند و در دفاتر کار خود جدائی را بر می گزینند.
-نتایج نگرانی های سازمانی ممکن است رفته رفته موجب کاهش بهره وری و بروز نگرش احساسی شده ونوعی احساس پرکاری شدید را در سطح خود وگروه القائ کند.انعطاف پذیری،هدفمندی وخلاقیت جای خود را به دید محدود(tunnel vision) بدهد و مقاومت در برابر تغییر و تصمیم گیری ضعیف شود. نگرانی به شدت مسری است و وقتی به آن توجه نشود، به سرعت در سطح سازمان پخش می شود.
خوشبختانه، آرامش نیز به همان اندازه مسری است. درست مانند یک سنگ کوچک که در آبگیری کوچک امواج گسترده ایجاد میکند، یک شخص نسبتا آرام نیز، میتواند در یک سیستم آشفته و نگران تاثیر قدرت مندی بر دیگران داشته باشد.